منظومه ام را بر هم نریز
جهان جدیدم را دوست دارم
من
زمین
تو
کجای قانون طبیعت
سخنی از " مرکزیت" نداشتن چشمانت
به میان آمده!!!!!!
من و زمین
هر دو گرد تو
می گردیم
منظومه شمسی بهانه است!!!
در جذبه ای که حاصل زیبایی شب است
رویای دوردست تو نزدیک می شود
بوی تو موج میزند انجا، به روی آب
چشم تو می درخشد و تاریک میشود
فروغ فروخ زاد
images
کیستی که من
اینگونه
به اعتماد
نام خود را
با تو میگویم
کلید خانهام را
در دستت میگذارم
نان شادیهایم را
با تو قسمت میکنم
به کنارت مینشینم و
بر زانوی تو
اینچنین آرام
به خواب میروم؟
.
.
.
کیستی که من
اینگونه
به جد
در دیار رویاهای خویش
با تو درنگ میکنم؟
.................
احمد شاملو