بهانهء زمستانی ترین بهار

برگی از نوشته های رهگذر از سر دلتنگی...

بهانهء زمستانی ترین بهار

برگی از نوشته های رهگذر از سر دلتنگی...

برگ دوم : مادرم...

مینویسم باز هم برای مادرم...اگرچه دیر...ولی باز گفتنش بهتر از ناگفتنش...





مادرم،مهربانم،آرامش،درمان دردهایم،روحم،مهربانم،مادرم.
...
گفتند بنویسیدمادر،بخوانیدش فرشته.
خواندمت فرشته،ولی کدام فرشته ای،بهشت زیرپایش است مادرم؟
روزت پر شکوه،زندگیت پایدار،شادی ات روزافزون،نگاهت همیشه گیرا،وجودت پرازآرامش.
...
بردستانت بوسه میزنم،برپاهات بوسه میزنم،تمام وجودت راغرق بوسه کنم؟کم است،کم است درمقابل یک لحظه زحمت هایت،یک لحظه نگاهت،یک لحظه آرامش در کنار تو،درآغوش تو،در دستان گرم تو،
خودم را فدایت کنم؟بازهم کم است درمقابل یک لحظه خوبیت،یک لحظه بیدارماندن شبانه ات،یک لحظه دعاهایت ک زندگی ام را ساخت.
.
.
.
بمان کنارم برای همیشه،بمان برایم برای همیشه،بگوبرایم برای همیشه.
زندگیم،روزت مبارک برای همیشه.
دوستت دارم شکوه جاویدان زندگی من،دوستت دارم ای استوارترین احساس،ای چشمهء احساس،ای روح احساس،ای خوده احساس،
گرچه برایت خامی و کمی کرده ام،گرچه زیرقول هایم زده ام،گرچه حرفهایت رابرعکس عمل کرده ام،گرچه ندیدم در مقابل خواسته هایم چگونه استوار ازخود گذشتی،مرا ببخش تمام زندگیم،مرا ببخش برای تمام بدیهایم،مرا ببخش...
یک روزبرای تبریک گفتن کم است،یک هفته،یک ماه،حتی یک سال هم برای تبریک گفتن،کم است.
چقدر تبریک بگویم؟
چه بگویم؟
برای یک عمر سپاسگذارت هستم.
برای یک عمر خاک پایت هستم.
برای یک عمر کنارم باش.
برای همیشه دوستت دارم.
.
.
.
دوستت دارم،روزت مبارک مادرم.

برگ اول : سلام

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام


برآن شدم که آنچه دلم می نویسد بگویم,آنچه دلم میگوید از بر کنم,آنچه دلم از بر کرده است بر خودم نقش بزنم.


نقشی را که دلم زده است برای دلهای شما بگویم...

و این خواهد بود...ضربان نفسم.