بهانهء زمستانی ترین بهار
برگی از نوشته های رهگذر از سر دلتنگی...بهانهء زمستانی ترین بهار
برگی از نوشته های رهگذر از سر دلتنگی...به طراوت هرچه طراوت...
این است طراون همان بارانی که انتظارش را کشیده ای....
به طراوت باران.
به خروشندگیه رود.
به نرمی شبنم.
به گرمای خورشید.
به لطافت نسیم.
به صداقت قاصدک.
...
به راستی قصه های مادربزرگ.
به شیرینیه شیرینی های پدربزرگ.
به نگاه گرم پدر.
به نوازش دستان مادر.
...
به آرامش صدای پیانو.
به گرمی صدای گیتار.
به قدمت صدای سه تار.
...
به شگفتی نگاه گرم تو.
به لطافت دقایق کنار تو.
به لحظه های ساخته شده ازتو.
به نفس های کنار تو.
به اوج زیبایی تو.
به هرم عاشقی تو.
به خودت...خوده خودت!
بازهم بگویم به چه؟
...
آغازمن هستی،
درمن هستی،
بامن هستی،
نگاهم هستی،
اوج احساسم هستی،
تمام من هستی.
...
باش که باشم.
بمان که بمانم.
بخند که بخندم.
نرو که نروم.
بنشین که بنشینم.
ببین که ببینم.
نفس بکش که نفس بکشم.
آغاز کن که پایان نشوم.
احساس کن که خاک نشوم.
شروع کن که خاتمه نشوم.
نفس شو که قفس نشوم.
هستی باش تا نیستی نشوم.
...
که در تو چه طراوتیست که در باران نیست ای "من"
...
من و تو ...
من و تو حکایت معنی نبودنت و تمام وجودم است ...
وقتی گفتی من،معنی نبودنش راگفته ای
وقتی گفتی تو،تمام وجودت راصداکرده ای
وقتی بگویی او،دیگراحساست وفادار نیست
وقتی شدیدما،معنی آدم شده اید
اگرگفتی شما،شک ب معنی آدم کن
اگرشدی ایشان،تمامت رهاترکن
دو پنجره وقتی اسیر باشند...بازهم باهم اسیرند
وقتی دیوار خراب شود...بازهم باهمند
اما من و تو ....
بهترین...
شنیدم که گفته اند...
لحظه اى که گفتى یکى بهتر از تو رو پیدا کردم یاد اون موقعى افتادم که به 100 تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم...!
ادامه...
و گفتم بهترین را دارم.
و شنیدم که گفتند چه عقلی دارد که بدترینمان بهترینش است.
و نشنیدند گه گفتم بهترین من از بهترین شما بهترین است.